پسر یکی از رجال سیاسی با ما هم دانشگاهی بود.
اون موقع که بابای ما برامون با هزار مکافات یه رنو پی کی خرید و سر عقد با دفترچه قسطش به ما کادو داد، این دوست ما ابوی گرامیش براش یک فولکس گل خریده بود. اون موقع کسی گل داشت شاهکار بود.
خلاصه بماند ...این آقازاده زده بود گل نازنین رو به لگن تبدیل کرده بود. گفتم فلانی چرا به این ماشین نمی رسی؟ گفت از سر لج با بابام. گفتم چرا؟ گفت: ازش لندکروز خواستم رفته این آشغالو برام خریده منم دارم داغونش میکنم...
گفتم بی خیال بابا قدر همینو بدون. گفت نه و فلانو من لندکروز می خوامو ...
یه مدتی بعد دیدیم با لندکروز اومد صفر نبود مدل پایین بود اما قیمتش همچین ارزون هم نبود.
***
اولش 3 تا رفیق بودیم که همه اش با هم بودیم. یکی از ما سه نفر وضع مالیش بهتر بود یک بار از من و فرهاد پرسید: شماها پدراتون چندتا ملک دارن؟ گفتیم یعنی چی؟ گفت: یعنی خونه باغ ویلا و ... ما گفتیم همین یکی که توش نشستیم دیگه.
گفت یعنی چی؟ یعنی دیگه هیچی ندارن؟ گفتیم نه و اون اصلا باور نمی کرد. چون خودشون داشتند فکر می کرد همه همینطورهستند. حتی پدرش هم از ما همین سوال رو کرد و باز هم باور نمیکرد و به ماها می گفت سناتور زاده، باباهاتون یادتون دادن که راز داری کنید و از این حرفها.
تا یک روز این بنده خدا ورشکست شد و تازه فهمید که میشه آدم فقط یک ملک داشته باشه، حتی فهمید که آدم می شه که اصلا ملک نداشته باشه.
***
من ماهی 500 هزارتومان اجاره میدم اما هستند کسانی که به همین اندازه شارژ خونشونه
چطور میشه که این آدم حال منو بفهمه حال آدم ضعیف روبفهمه نمی شه به خدا نمی شه.
امروز روز تولد امام حسین علیه السلام هستش و دنیا غرق شادی وسروره
امید ما انشااله حضور فرزند برحقشه
امیداست که آیی